نگاهی دقیق به بیماری کبد چرب در دام و تاثیر آن بر تولید مثل
کبد چرب در دام ( لیپیدوزیس کبد) یک اختلال ثانویه متابولیکی پس از زایش با شیوع تحت بالینی بالا است که بوسیله تجمع مقدار زیادی تری گلیسیرید در کبد پدیدار می شود.
در کنار انواع اختلالات و بیماری های پیش از زایش وبالانس منفی انرژی، اصلی ترین علت کبد چرب ، موبیلیزاسیون یا بسیج غلظت اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA) است که می تواند موجب چاقی بیش از حد و کاهش مصرف DMI در گاوهای آبستن گردد.
کبد به عنوان مقصدی برای NEFA برداشت شده از ذخایر چربی فعالیت می کند. این NEFA ها در کبد به استیل کوآنزیمA، اکسید و سپس در چرخه کربس (TCA) با اگزالواستات ترکیب می شود.
در شرایط انتقال میزان زیاد NEFA ، مقدار زیادی از استیل کوآنزیمA مشتق شده از چرخه کربس به سمت چرخه کتوژنزیس هدایت و بتاهیدروکسی بوتیریک اسید (BHBA)، استیل استیک اسید و استون تولید می شود.
توسعه کبد چرب زمانی رخ می دهد که جذب کبدی NEFA از ظرفیت اکسیداسیون و انتقال کبد فراتر رود و نهایت کاهش عملکردهای متابولیکی کبد را در پی دارد.
نشان داده شده است که میزان بالای تری گلیسیریدها، متابولیسم گلوکز را در اوایل آبستنی تغییر می دهد و می تواند منجر به pre-eclampsia (مسمومیت آبستنی یا اکلامپس) شود.
در برخی مطالعات نرخ وقوع کبد چرب پس از زایش 56 درصد گزارش شده است، در حالیکه احتمال آبستنی برای گاوهایی با غلظت تری گلیسیرید بالا در کبد، 30% پایین تر نشان داده شده است.
وجود تغییرات متابولیکی اجتناب ناپذیر مرتبط با توازن منفی انرژی و شرایط التهابی مرتبط با افزایش سطوح سیتوکین، علت اصلی توسعه کبد چرب می باشد.
بعنوان نتیجه مستقیم بالانس منفی انرژی، کبد چرب باعث مهار گلوکونئوژنز، افزایش کتوزیس و کاهش عملکردهای ایمنی می شود.
علاوه بر اینکه کبد چرب عملکرد کبد را به مخاطره می اندازد، به طور مستقیم بر سیستم تولید مثلی از طریق کاهش اکسیداسیون NEFA بعنوان منبع انرژی اثر گذاشته و به طور غیر مستقیم از طریق مبتلا کردن گاوها به کتوز و عوارض مرتبط با آن، عملکرد تولید مثلی را تحت تاثیر قرار می دهد.
مکمل های اسید چرب متنوعی جهت درمان و بهبود پاسخ به غلظت بالای NEFA در دوره بالانس منفی انرژی پس از زایمان مورد استفاده قرار گرفته است.
طبق برخی مطالعات استفاده از 3% تا 4% مکمل های روغن گیاهی در تغذیه دام با بهبود در عملکرد تولیدمثلی پس از زایمان همراه بوده است.
در مطالعه ای نشان داده شده است که تغذیه اسیدهای چرب اشباع ، خطر احتمال وقوع کبد چرب را افزایش می دهد، در حالیکه مصرف منابع اسیدهای چرب غیر اشباع مثل دانه کتان (3/3% و 11% از ماده خشک به ترتیب در جیره های پیش و پس از زایش به ترتیب) در طی دوره انتقال می تواند راهکار مفیدی برای افزایش غلظت کبدی گلیکوژن و کاهش TGs کبدی بعد از زایش می شود.
تغذیه کانولا و تخم آفتاب گردان (8% DMI) پیش از زایش نشان داده شده که تاثیرات مثبتی بر متابولیسم انرژی در گاوها پس از زایش دارد، هرچند انتقال از پیش از زایش و خشکی دام به حالت شیردهی اصلی ترین عامل تغییرات در متابولیسم انرژی می باشد.
برخی مطالعات نشان می دهند که تغذیه مکمل TG هیدروژنه شده تاثیرات مثبت بیشتری بر متابولیسم گلیکوژن و لیپید کبدی نسبت به تغذیه مکمل روغن پالم دارد.
برخلاف نتایج مصرف بالای چربی قبل از زایمان، تغذیه میزان بالای چربی بعد از زایش باعث افزایش سطوح TGs و کاهش سطوح کلسترول می شود، در حالیکه تغییر از تغذیه مکمل چربی زیاد پیش از زایمان به تغذیه مکمل های چربی کم بعد از زایمان باعث افزایش سطوح کلسترول، مصرف خوراک و تولید شیر می شود.
نشان داده شده است که خوراندن اسیدهای چرب غیر اشباع (UFAs) باعث بهبود پروفایل بیوشیمیایی فولیکول تخمدان، بهبود پروژسترون (P4) در طول سیکل لوتئال و تنظیم پروستوگلاندین ها در اوایل آبستنی می شود.
اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFAs) مانند روغن ماهی محافظت شده، از میان چربی های خوراکی پرکاربردترین مکمل چربی بوده و ثابت شده است که در بهبود رشد فولیکول تخمدان، افزایش موفقیت تلقیح و نیز در جلوگیری از تاخیر آبستنی مفید هستند.
گیرنده های فعال شده تکثیرکننده پراکسی زوم (PPARs) نقش کلیدی در توسعه جنین و آبستنی اولیه از طریق حمایت از متابولیسم لیپید دارند.
به علت فعالیت گزارش شده آنها از طریقNEFA و دیگر اسیدهای چرب با منشا خوراکی و هماهنگی متابولیسم لیپید متعاقب آن، مطالعات زیادی تلاش در افزایش بیان آنها کرده اند و دریافته اند که اسیدهای چرب خوراکی برای این منظور مفید هستند.
با این حال، ممکن است موضوعات مطالعات دیگر در آینده نوع چربی استفاده شده، زمان مصرف و طول مصرف مکمل چربی باشد.
تأمین مواد مغذی ضروری ابزار خوبی برای بهبود سلامت و کاهش احتمال بروز کبد چرب در طول دوره انتقال است.
کولین و برخی از ویتامین های B مثل اسیدفولیک،B 12 و ریبوفلاوین نقش خاصی برای کاهش تجمع چربی بدن، بهبود اکسیداسیون چربی کبد و افزایش انتقال چربی به خارج از کبد دارند.
به طور کلی تاکنون راه کارهای متعددی برای کاهش احتمال بروز کبد چرب و بیماری های متابولیکی پس از زایش مورد مطالعه و بررسی قرارگرفته و نتایج حاصل در جهت بهبود شرایط و کاهش اختلالات در صنعت دامپروری مورد استفاده قرار می گیرد.
ترجمه: مهندس فرشته قدیمی ، منبع