اسیدهای چرب غیر استریفیه در گاوهای شیری
اسیدهای چرب غیر استریفیه در گاوهای شیری – در حوالی زایش بسیج گسترده اسیدهای چرب غیر استریفه (NEFA) از بافت چربی در گاوهای شیرده پر تولید دیده میشود.
گاوهای پر تولید درخطر تعادل منفی انرژی (NEB) و اختلالات متابولیکی مختلف هستند.
به دلیل کاهش مصرف ماده خشک، انرژی دریافتی قبل از زایش کاهش مییابد.
همه اینها در شرایطی روی می دهد که نیاز به انرژی پس از زایش برای تولید شیر بسیار بالاست، بنابراین بیشتر گاوها تعادل منفی انرژی بخصوص در هفتهی آخر آبستنی را تجربه میکنند.
عوامل مؤثر بر تولید NEFA در پلاسما شامل استرس گوسالهزایی، تولید شیر، تغییرات متعدد در وضعیت فیزیولوژیکی و متابولیکی و اندوکرینی در هنگام زایمان است.
افزایش مقدار NEFA در سرم یکی از شاخصهای تعادل منفی انرژی در گاوهای تازهزا است.
سایر شاخصهای تعادل منفی انرژی شامل افزایش بتاهیدروکسی بوتیریک اسید، کاهش غلظت گلوکز، کاهش مقدار انسولین و فاکتور شبه انسولین، کاهش غلظت لپتین در پلاسما، کبد چرب به خاطر تجمع تریآسیلگلیسرول در کبد و کاهش نمره وضعیت بدنی است.
هدف از این مطالعه، بررسی افزایش غلظت NEFA در خون گاوهای شیری در حوالی زایش است.
هنگامیکه مصرف خوراک بالاست نشخوارکنندگان میتوانند مقدار زیادی از مواد مغذی را در بدن ذخیره کنند و در مواقع کمبود (مثل شیردهی و هوای سرد) چربی را مورداستفاده قرار دهند.
دلایل افزایش جریان NEFA در گاوهای حوالی زایش شامل سرکوب سیستم دِنوو یا جذب و سپس استریفه کردن اسیدهای چرب، افزایش لیپولیز، کاهش استریفه شدن مجدد درونسلولی اسیدهای چرب آزادشده توسط لیپولیز است.
غلظت NEFA پلاسما از چند روز قبل از زایمان تا حدود دو هفته پس از زایمان افزایش پیدا میکند. پیک تولید آن در روز گوسالهزایی به دلیل تغییرات هورمونی و استرس گوسالهزایی است.
گزارششده است که مقدار نرمال NEFA برای گاوها در حالت تعادل مثبت انرژی کمتر از ۲/۰ میلی مولار در هر میلیلیتر پلاسما است.
غلظت NEFA پلاسما پس از زایش مرتبط با ماده خشک مصرفی قبل از زایش است. گزارششده است که NEFA پلاسما ابزار مفیدی برای تشخیص ماده خشک مصرفی گاوهای (خشک و) انتظار زایمان و فرمولاسیون جیره برای این گروه است.
انتشار NEFA در خون انرژی را برای بافتهای سراسر بدن تأمین میکند، اما زیاد بودن آنهم میتواند سمی باشد.
کبد گاو دارای ظرفیت محدودی برای متابولیزه کردن NEFA به تریآسیلگلیسرول است، تجمع تریآسیلگلیسرول در کبد به عملکرد نرمال آن آسیب میزند؛ بنابراین لیپولیز در گاوها آنها را مستعد عارضه کبد چرب میکند.
توسعه کبد چرب باعث کاهش فعالیت گلوکوژنیک بافت کبدی و درنتیجه کاهش گلوکز خون و ترشح انسولین میشود که بهنوبهی خود از باعث افزایش بهکارگیری چربیها شده و باعث افزایش نرخ جذب اسید چرب توسط کبد و افزایش تولید کتون بادیها میشود.
تریآسیلگلیسرول در کبد انباشته میشود و استیل کو آ (ناشی از اکسیداسیون اسیدهای چرب) به کتون بادی (استون، استو استات و بتاهیدروکسی بوتیرات) تبدیلشده و به خون، شیر و یا ادرار میرود که کتوز نامیده میشود.
گاو شیری مبتلابه کتوز، کاهش مصرف خوراک، کاهش تولید شیر، از دست دادن وزن بدن و درگیری سیستم عصبی مرکزی را تجربه میکند. حیوانات مبتلابه کبد چرب بهخوبی به درمان پاسخ نمیدهند.
نتایج چندین مطالعه نشان داد هنگامیکه مقدار NEFA در پلاسمای گاوهای خشک زیاد باشد وقوع تب شیر، جفت ماندگی، جابجایی شیردان، ورم پستان و متریت بالاست و نهایتاً باعث آسیب به سیستم ایمنی گاو میشود.
اکسیداسیون NEFA بهطور مستقیم به غلظت در گردش خون آن ارتباط دارد.
در افرادی که از چاقی رنج میبرند افزایش غلظت NEFA در پلاسما گزارششده است که با افزایش فعالیت بدنی مقدار آن کاهش پیدا میکند.
در مطالعهی اخیر یک همبستگی منفی بین NEFA پلاسما و مسافت پیموده شده در ۱۴ گاو شیری هلشتاین در هفتهی دوم پس از زایش گزارششده است.
راهکارهایی برای پیشگیری
مدیریت متابولیسم NEFA برای به حداقل رساندن تجمع چربی در کبد در اوایل شیردهی برای متابولیسم مطلوب، سلامتی و بهرهوری بیشتر ضروری است.
اقدامات لازم در دورههای قبل از زایش شامل انطباق شکمبه با جیرههای پس از زایمان که محتوی انرژی بسیار زیاد هستند، حفظ کلسیم در بازه نرمال و ایجاد سیستم ایمنی با عملکرد قوی است.
مدیریت هورمونهای برونریز، سوبستراهای گلوکوژنیک (مکملهای آمینواسید و اسید چرب فرار)، مواد معدنی، سیستمهای تغذیه در طی دوره خشکی و فعالیت روزانه (مثل راه رفتن که باعث میشود NEFA از طریق بتا اکسیداسیون در ماهیچهها بسوزد) بهعنوان راهکارهای بسیار مفید در مدیریت متابولیسم NEFA مطرح است.
این امر باعث به حداقل رساندن ذخیره لیپیدها در کبد در اوایل شیردهی و کم کردن اثرات منفی NEFA در پلاسما میشود که منجر به بهبود سلامت متابولیک و باروری در گاوهای شیری میشود.
ترجمه و تنظیم: خانم دکتر سمیه فتحی – دانشگاه تهران – تایید و ویرایش : مهندس محمد حسین مقیمی