فهرست مطالب
تغذیه و مدیریت خوراک بزهای شیری
تغذیه و مدیریت خوراک بزهای شیری – در بیشتر نقاط دنیا در طول سال منبع خوراک مانند مرتع و خوراکهای آماده، بسیار متغیر هستند.
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۷ انجامشده نشان دادهشده است که برداشت از ذخایر چربی در دو ماه اول شیردهی (در شرایط تغذیه دستی در جایگاه) بیشترین بوده است و برداشت از چربیهای محوطه شکمی تقریباً دو برابر بیشتر از چربیهای لاشه بود.
این برداشت از ذخایر چربی حتی در زمان چرا در کوهستان ادامه داشته و نسبتاً عدد بالایی است.
نشان دادهشده است که تا روز ۲۰۰ شیردهی، ۷۲% از ذخایر بدنی چربی مصرف میشوند.
در مطالعهای در سال ۲۰۱۸ که روی اثرات منفی بالقوه تأمین سطوح بالای مواد مغذی برای بزغالههای آلپاین در حال رشد بر میزان شیر در اولین دوره شیرواری آنها انجامشد.
بزغالهها بین روزهای ۴۰ تا ۶۰ از شیر گرفته شدند و یک گروه بهطور آزاد با مواد کنسانتره ای و گروه دیگر بین روزهای ۱۳۰ تا ۲۰۰ بهطور محدود تغذیه شدند.
طبق نتایج این آزمایش، تفاوت اندکی میان گروهها از نظر وزن بدن و نرخ رشد مشاهده شد ولی نرخ آبستنی، تعداد فرزند در هر شکم زایش و مقدار تولید و ترکیبات شیر متأثر از تیمار نبودند.
ازاینرو میتوان نتیجه گرفت که بزهای شیری ظرفیت بالایی برای رشد جبرانی دارند.
برداشت از بافتهای بدنی:
در برخی گلههای گاو شیری که برای تولید بیشتر اصلاح نژاد شدهاند، سعی بر این است که مقدار چربی شیر را در روزهای نخست شیردهی کاهش دهند تا توازن انرژی بدن حفظ شود.
یکی از راههای رسیدن به این هدف، افزایش استفاده از ایزومرهای اسید لینولئیک مزدوج شده زیست فعال (CLA)، مانند ترانس ۱۰ و سیس ۱۰، است که به بافت پستانی میرسند.
همانطور که دوره انتقال برای گاوهای شیری ازنظر اختلالات متابولیکی مربوط به برداشت بیشازحد از ذخایر بدنی دورهای بسیار حساس است.
میتوان این دوره را برای بزهای شیری نیز بسیار حساس دانست.
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۶ انجامگرفته است، بزهای آلپاین ۲۸ ماهه، قبل از زایمان و تا روز ۲۱ شیردهی جیرههای بدون چربی افزوده یا دارای روغن ماهی عبوری از شکمبه یا استئارات کلسیم دریافت کردند.
اگرچه، در این مطالعه مقدار ماده خشک مصرفی و مقدار شیر تصحیحشده برای چربی بین تیمارها تفاوت نداشته است ولی سایر سنجههای کبدی و مقدار چربی زیرپوستی نشان میدهند که روغن ماهی مقدار برداشت از ذخایر چربی بدنی را کاهش داده و آن را به تأخیر میاندازد و میتواند در طول دوره انتقال، عملکرد کبدی را بهبود بخشد.
برداشت از ذخایر چربی بدنی میتواند متأثر از تعداد فرزند متولدشده در هر شکم زایش نیز باشد.
در سال ۲۰۱۵ نشان دادهشده است که مقدار در طول آبستنی با یک جنین ثابت بود ولی مصرف ماده خشک مادری که دو جنین در شکم داشت، با یک نرخ افزایشی در طول دوسوم پایانی آبستنی کاهش یافت.
به نظر میرسد که این مسئله حاصل افزایش وزن جنین و مایعات و بافتهای همراه آن و کم کردن فضای موجود در حفره شکمی برای تجمع مواد خوراکی و هضمی در دستگاه گوارش باشد.
البته دخالتهای هورمونی (میزان استروژن و نسبت استروژن به پروژسترون) را نیز در آن دخیل دانستهاند. هرچند مقدار برداشت از ذخایر بدنی متأثر از آبستنی یک یا دو جنین نبوده است.
نشان دادهشده است که قابلیت هضم مواد مغذی در دستگاه گوارش بالاتر بوده و (یا) انرژی نگهداری بافتهای غیر دخیل در بارداری بدن مادر آبستن با دو جنین کمتر از یک جنین بوده است که ممکن است به دلیل کم شدن عملکرد دستگاه گوارش و افت انرژی موردنیاز این بافت بسیار فعال باشد.
مصرف خوراک
آزمایشی نشان میدهد که مصرف ماده خشک بزهای سانن ۱۳ ماهه که در گروههای ۳ تایی نگهداری میشوند و از دستگاههای توزیع خوراک که در ارتفاع تعبیهشده اند تغذیه میکنند نسبت به آنها که از آخورهای همارتفاع سر حیوان تعبیهشدهاند بیشتر است.
اگرچه زمان صرف شده برای خوردن میان این دو نوع آخور تقریباً یکسان بوده ولی مقدار خوراک برداشتشده از آخورهای تعبیهشده در ارتفاع بیشتر از آخورهای همسطح بوده است.
هرچند میتوان دید که آسیبهای فیزیکی آخورهای تعبیهشده در ارتفاع به دام بهواسطه موقعیت قرارگیری آنها بیشتر از آخورهای همسطح با سر حیوان است.
شرایط استرس محیطی
-
آب
کیفیت آب در اختیار دام میتواند سطح و بازده تولید را متأثر کند و یکی از مهمترین ویژگیهای آب آشامیدنی، غلظت کل مواد جامد محلول در آب (TDS) است.
که گاهی به نام سطح شوری آب شناخته میشود. آبی با TDS بیش از ۱۰۰۰ پی پی ام، شور نامیده میشود و آبشور نشاندهنده TDS بین ۱۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ است.
دامهای نشخوارکننده معمولاً آب با TDS متوسط تا زیاد مینوشند. آبهای سطحی شور در تمام دنیا بسیار زیاد هستند.
تغییرات آب و هوایی میتوانند باعث افزایش TDS موجود در آبهای سطحی و زیرزمینی شود.
مطالعاتی که اثرات سختی یا شوری آب را انحصاراً روی نشخوارکنندگان کوچک انجام داده باشند بسیار محدود هستند.
-
گرما
بزهای شیری در طول سال در بسیاری از سیستمهای پرورشی در معرض استرسهای مختلفی قرار میگیرند که از آن جمله دما و (یا) رطوبت هستند.
کاهش تولید در اثر استرس گرمایی معمولاً به دلیل کاهش مصرف خوراک، افزایش انرژی موردنیاز برای دفع گرما و تغییر سایر شرایط فیزیولوژیکی حیوان است.
-
اقلام خوراکی
کنسانتره :
سطح کنسانتره و علوفه در جیره مرکز توجه تعداد زیادی از تحقیقات بودهاند و گاهی مواد بهکاررفته در این دو گروه بهتنهایی موردتوجه واقع نشده است.
با توجه به اینکه تغذیه سهم بسیار بزرگی در هزینههای تولیدی دارد، تحقیقات گستردهای روی فراوردهها و اقلام غیرمعمول خوراکی انجامشده است.
در مطالعهای روی بزهای هیبرید نژاد آلپاین نشان دادهشده است که فراوردههای غنی از الیاف قابلتجزیه در شکمبه را بدون آنکه اثری روی تولید شیر داشته باشد میتوان با غلات جایگزین کرد.
هرچند این مسئله باید متناسب با ماهیت فیزیکی کل جیره باشد.
جایگزینی NDF جیره با پسماند روغنکشی زیتون که سه مرحله فیلتر شده است تا سطح ۲۰% جیره بزهای شیرده باعث ایجاد تغییر در مصرف خوراک و تولید شیر نشد.
در این مطالعه غلظت چربی شیر با افزایش مقدار پسماند روغنکشی زیتون در خوراک افزایش یافت که میتواند ناشی از افزایش سطح عصاره اتری جیره باشد.
امروزه با رشد بیسابقه تولید سوختهای بیولوژیکی، گلیسیرین و گلیسرول در مقادیر زیادی تولید میشوند و در دسترس هستند.
در مطالعهای در سال ۲۰۱۷ با استفاده از این فراوردهها و جایگزینی آن با ذرت هیچ اثری روی مصرف ماده خشک یا تولید شیر مشاهده نشد.
با افزایش چشمگیر جمعیت جهان که برای دهههای آینده پیشبینیشده است، توجه زیادی به یافتن منابع پروتئینی جدید برای مصرف مستقیم انسان و همینطور دام شده است.
در این میان، حشرات مختلف و برخی مواد دیگر مانند ریز جلبکهای آبهای آزاد که چربی زدایی شدهاند توجه زیادی به خود جلب کردهاند.
اگرچه در این مورد مطالعات کمی روی حیوانات مزرعهای انجامگرفته است.
مواد غذایی الیافی:
تحقیقات زیادی روی برگ یکی از درختان تیره گز به نام علمی Moringa oleifera انجامشده است.
در یکی از این مطالعات، جایگزینی این گیاه یا سیلوی آن با علوفه معمول، منجر به افزایش مصرف ماده خشکشده و قابلیت هضم جیرههای حاوی این گیاه بیش از جیره شاهد بوده است.
نشان دادهشده است که ترکیبات فعال زیستی موجود در عصاره این گیاه باعث افزایش مصرف خوراک، قابلیت هضم و کل اسیدهای چرب فرار (VFA) و غلظت پروپیونات در مایع شکمبه شده است.
تهیه و تنظیم : مهندس محمد حسین مقیمی